ماه

منوی اصلی

به وب سایت من خوش امدید

لینک دوستان





آرشیو مطالب
بهمن 1395 مرداد 1395 تير 1395
نویسندگان
لینک های روزانه
برچسب ها
دیگر موارد
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





امکانات جانبی
ن : ت : جمعه 22 بهمن 1395 ز : 18:46 | +

مرتب کردن فایل ها در ویندوز را یاد بگیریم

مرتب کردن فایل ها در ویندوز را یاد بگیریم

مرتب کردن فایل ها در ویندوز را یاد بگیریم

مدیریت و مرتب کردن فایل ها در ویندوز بعد از وقتی که هارد سیستم پر از فایل می شود قطعا ضروری خواهد بود. این کار را ویندوز می تواند برای ما انجام دهد.کاربرانی که با تعداد زیادی فایل مختلف سر و کار دارند، معمولا هنگام مرتب کردن آنها یا پیدا کردن یک فایل خاص در این میان، دچار دردسر می‌شوند.

برخی سعی می‌کنند با فولدربندی‌های تودرتو این عمل را تسهیل کنند و عده‌ای هم به دنبال نرم‌افزارهایی برای بهبود این روند می‌گردند.غافل از این‌که ویندوز در فایل اکسپلورر خودش قابلیت‌های بسیار خوبی برای انجام اعمالی چون مرتب‌سازی، فیلتر کردن یا گروه‌بندی ارائه می‌کند که با شناخت این امکانات،‌ کار با فایل‌ها یا فولدرها راحت‌تر و سریع‌تر صورت می‌پذیرد.

مرتب‌سازی

یکی از اصلی‌ترین گزینه‌ها در مورد فایل‌ها در اکسپلورر ویندوز، گزینه Sort by یا «مرتب‌سازی براساس…» است. این گزینه از دو طریق قابل دسترسی است: در تمام نسخه‌های ویندوز، با کلیک راست در فضای خالی اکسپلورر و در ویندوزهای بالاتر از نسخه ۸، از طریق نوار بالای اکسپلورر (که به روبان یا ribbon مشهور است) و در تب View.

هنگامی که Sort by را می‌زنید، با یک زیرمنوی سه قسمتی مواجه می‌شوید. در قسمت بالا مواردی که می‌توانید در حال حاضر بر اساس آنها مرتب‌سازی را انجام دهید، نمایش داده می‌شود؛ مانند نام، تاریخ یا عنوان. در قسمت میانی، دو گزینه Ascending و Descending وجود دارد که با انتخاب اولی،

مرتب‌سازی به صورت صعودی (اعداد از کوچک تا بزرگ یا حروف از ابتدای الفبا تا پایان) و با انتخاب دومی، به صورت نزولی صورت می‌گیرد. در قسمت سوم و پایین هم یک گزینه …More دیده می‌شود که در مورد آن توضیح خواهیم داد.

مهم‌ترین قسمت در زیرمنوی مرتب‌سازی، همان بخش بالا یعنی موارد مرتب‌سازی است. هنگامی که برای بار نخست این زیرمنو نمایش داده می‌شود، مواردی عمومی مانند نام (Name)، اندازه فایل (Size) و نوع آنها (Type) وجود دارد، اما اگر بخواهیم موارد بیشتری را به این فهرست بیفزاییم، چه باید بکنیم؟

با زدن گزینه …More، دیالوگی باز می‌شود که فهرست بلند بالای تمام مواردی که ویندوز برای مرتب‌سازی ارائه می‌کند، در آن است.خود عمل مرتب‌سازی ساده است: گزینه مورد نظرتان را از زیرمنو کلیک می‌کنید تا مرتب‌سازی براساس آن انجام شود. اما این عمل را چگونه می‌توان هوشمندانه‌تر انجام داد؟

پاسخ در استفاده از موارد متنوعی است که ویندوز در اختیارتان می‌گذارد. برای مثال، فولدر دانلودهایتان را در نظر بگیرید. به احتمال زیاد در داخل آن انواع فایل‌ها و فولدرها وجود دارد. حال تصور کنید می‌خواهید فایلی را که بتازگی دانلود کرده‌اید پیدا کنید. برای این کار در این فولدر، مرتب‌سازی براساس زمان ساخته‌شدن

(Date created) را به صورت نزولی انجام می‌دهید تا جدیدترین فایل‌ها (یا فولدرهای) دانلود شده در بالا قرار بگیرند و بتوانید براحتی فایل موردنظرتان را بیابید.برای انجام سریع و آسان‌تر این عمل، کافی است در حالت نمایش جزئیات (Details)، روی عنوان هر ستون بزنید تا مرتب‌سازی براساس آن انجام شود.

هنگام مرتب‌سازی بر پایه یک ستون، فلش کوچکی در بالای عنوان آن نشان داده می‌شود که نشان‌دهنده صعودی (فلش رو به بالا) یا نزولی بودن این مرتب‌سازی است. با کلیک دوباره روی عنوان، این نوع مرتب‌سازی معکوس می‌شود.

فیلتر کردن

فیلتر کردن فایل‌ها گزینه سومی است که از دو گزینه پیشین هم مرموزتر است! دلیلش هم تا حدی واضح است: تنها راه دسترسی به این قابلیت در ویندوز، استفاده از فلش‌های کوچکی است که در حالت نمایش جزئیات در کنار عنوان هر ستون با بردن مکان‌نمای ماوس روی آن دیده می‌شود.

مطمئنم اولین باری که یکی از این فلش‌ها را بزنید، متعجب خواهید شد که چرا قبلا این گزینه را ندیده بودید! موارد فیلتر مربوط به هر ستون نیز در اصل همان گروه‌هایی است که ویندوز استفاده می‌کند.شاید بهترین ترجمه‌ای که می‌توان از فیلترها در ویندوز ارائه کرد، این باشد: «فایل‌هایی را می‌خواهم که…». یعنی

مثلا در همان فولدر دانلودهایتان، فایل‌هایی با پسوند pdf را می‌خواهید. برای این کار فلش ستون مربوط به نوع (Type) را می‌زنید و از انواع فایل‌ها، تیک pdf را انتخاب می‌کنید. تنها فایل‌های pdf در فولدر نمایش داده می‌شود و دیگر فایل‌ها محو می‌شود. برای برگشت به حالت قبل هم تیک را برمی‌دارید.

یکی از موارد گروه‌بندی، ابعاد (Dimensions) است که در اصل همان رزولوشن تصویر است. با گروه‌بندی بر اساس این مورد، براحتی می‌توانید تمام گروه‌های ابعادی تصاویرتان را ببینید و ابعادی را که لازم ندارید با انتخاب گروه‌شان (کلیک روی عنوان گروه) مانند فایل‌های عادی پاک کنید.

منبع:jamejamonline.ir

منبع: پارس ناز


.:: ::.
چگونه زبان ویندوز را فارسی کنیم؟
ن : ت : جمعه 22 بهمن 1395 ز : 18:45 | +

چگونه زبان ویندوز را فارسی کنیم؟

چگونه زبان ویندوز را فارسی کنیم؟

چگونه زبان ویندوز را فارسی کنیم؟

زبان ویندوز به صورت پیش فرض پس از نصب انگلیسی است که با دسترسی به تنظیمات می توان آن را به فارسی تغییر داد.در این ترفند قصد دارم روشی بسیار جالب را به شما معرفی کنیم که با استفاده از آن خودتان میتوانید بدون نیاز به اطلاعات پیچیده کامپیوتری و نرم افزار خاصی و تنها از طریق رجیستری ویندوز قسمتهای اساسی ویندوز را فارسی کنید. این ترفند روی تمامی نسخه های ویندوز قابل اجراست.

برای این کار:

از منوی Start وارد Run شوید و در آن عبارت regedit را وارد کنید و Enter بزنید تا ویرایشگر رجیستری باز شود.

اکنون به آدرس زیر بروید:

HKEY_USERSS/S-1-5-21-515967899-1454471165-839522115-SOFTWARE/MICROSOFT /WINDOWS / SHELLNOROM / MUICACHE/ 1003

حالا در قسمت دیگر رجیستری ، شما میتوانید تمامی اطلاعات زبان را مشاهده کنید. کافی است روی هر کدام از آنها دوبار کلیک کنید و در پنجره جدید و قسمت Value Data به جای نام انگلیسی آن ، نام فارسی مورد نظر خودتان را بنویسید. نهایتأ OK را بزنید تا تغییرات اعمال شود.

منبع: پارس ناز



.:: ::.
213
ن : ت : جمعه 22 بهمن 1395 ز : 18:44 | +

برترین ها – نگین فانی نام: اینستاگرام، این روزها تبدیل به دفترچه خاطرات تصویری خیلی ها شده است. بسیاری از چهره های شناخته شده دنیای هنر و ورزش هم، از این طریق با طرفداران خود در دورترین نقاط جهان در ارتباط هستند. از سوی دیگر سعی دارند با این روش هواداران بیشتری نیز برای خود دست و پا کنند که این نیز خود به یک رقابت حیثیتی میان سلبریتی های قرن ۲۱ تبدیل شده است.

حتی گاهی اوقات عکس هایی به اشتراک می گذارند که جنجال بسیاری به راه انداخته و خبرساز می شوند، توجه رسانه ها و مردم به آنها جلب می شود و شهرت بیشتری نیز برای آنها به ارمغان می آورند. در این سری مطالب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده ای از عکس های چهره های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم.
شاید بتوان مسابقه سوپربول و اجرای «لیدی گاگا» در بین دو نیمه را مهم ترین اتفاق هفته گذشته برای ستاره ها دانست. البته خیلی از خانم ها از جمله ریحانا و ریتا اورا به خبر بارداری بیانسه هم واکنش نشان داده بودند.
«متیو مک کانهی» هفته گذشته با گفتن این که زمان آن رسیده است که آمریکایی ها دونالد ترامپ را به عنوان رئیس جمهور خود بپذیرند حسابی خبرساز شد.
در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (72)

«جنیفر لوپز» و «جیمی فاکس» بعد از سال ها دوباره برای بازی در یک قسمت جدید از سریال قدیمی «In Living Colors» کنار هم قرار گرفتند.
در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (72)

این دیدار صمیمانه «نیکی میناژ» و «دریک» در آغاز راه رابطه این آقای عاشق پیشه با «جنیفر لوپز»، کم بحث برانگیز شده و شایعات جدیدی را به راه انداخته است.
در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (72)

.:: ::.
443
ن : ت : جمعه 22 بهمن 1395 ز : 18:43 | +

وب سایت روزیاتو: ماری آن مک لیود (Mary Anne MacLeod)، مادر دونالد ترامپ، در جزیره لوییس (Lewis) از جزایر هیبریدی (Hebridean island) اسکاتلند به دنیا آمد اما مهاجرت او به نیویورک سرنوشت متفاوتی را برای او رقم زد.

با «ماری آن مک لیود»، مادر چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا آشنا شوید

ماری آن یکی از ده ها هزار اسکاتلندی بود که در اوایل قرن بیستم میلادی برای فرار از وضعیت اقتصادی نابسامان کشورشان به آمریکا و کانادا مهاجرت کردند. او در سال ۱۹۳۰ و در سن ۱۸ سالگی جزیره “لوییس” را به مقصد نیویورک ترک کرد و در این شهر به عنوان خدمتکار مشغول به کار شد. ۶ سال بعد ماری با یک بساز بفروش موفق به نام فردریک ترامپ (Frederick Trump) که فرزند یک مهاجر آلمانی و از بزرگان شهر نیویورک بود ازدواج کرد. اکنون چهارمین فرزند از شش فرزند آن ها با نام “دونالد جان” (Donald John) به کاخ سفید راه یافته است.

با «ماری آن مک لیود»، مادر چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا آشنا شوید
ماری آن مک لیود در کنار ساحل نیویورک

مادر دونالد ترامپ در سال ۱۹۱۲ در دهکده تونگ (Tong) در فاصله پنج کیلومتری از شهر استورنووَی(Stornoway) که بزرگ ترین شهر واقع در جزیره “لوییس” بود به دنیا آمد. شجره شناس بیل لاوسون (Bill Lawson) که دودمان خانوادگی ماری آن لیود را تا قرن نوزدهم میلادی بررسی کرده می گوید که پدر او مالکوم (Malcolm) نام داشته و در سال های پایانی عمر خود مسئول اداره پست روستا و صاحب یک فروشگاه بوده است.

با «ماری آن مک لیود»، مادر چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا آشنا شوید
ماری آن ۱۴ ساله در کنار پنجره یک خانه در روستای تونگ

به عقیده لاوسون وضعیت مالی خانواده ماری آن نسبت به دیگر ساکنان روستای تونگ در شرایط بهتری قرار داشته است. با این وجود زندگی در دوران جنگ جهانی اول و بعد از آن برای ساکنان جزیره که ۱٫۰۰۰ نفر نیز کشته داده بودند سخت شده و بسیاری از ساکنان جوان جزایر غربی در حال ترک منطقه بودند. علاوه بر این در سال ۱۹۱۹ برای اولین سال بعد از پایان جنگ ۲۰۰ نفر از سربازان این روستا در مسیر بازگشت به خانه در ورودی بندر “استورنووی” در دریا غرق شدند. این اتفاق که از آن به نام “فاجعه لولَیر” (Lolaire Disaster) یاد می شود بر مشکلات جزیره نشینان افزود.

بر طبق گفته های لاوسون، ماری آن در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمده و ۹ خواهر و برادر داشت. در آن زمان خارج شدن از جزیره بسیار سخت بود. اقدامات فرماندار منطقه ویلیام لِوِر (William Lever) برای بهبود شرایط جزیره با شکست مواجه شده و افراد جوان هیچ امیدی برای ماندن در جزیره نداشتند. ماری آن جوان نیز ناگزیر روستایی که در آن به دنیا آمده بود را ترک کرد.

مهاجرت به آمریکا

با «ماری آن مک لیود»، مادر چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا آشنا شوید
ماری آن در راه آمریکا در اوایل دهه ۱۹۳۰

لاوسون می گوید: ” امروزه شما اگر بخواهید از محل زندگی خود خارج شوید به شهرهای بزرگ کشور خود خواهید رفت اما در آن دوران همه به کانادا مهاجرت می کردند زیرا زندگی در آمریکا بسیار راحت تر بود و بسیاری از افراد در این کشور بستگانی داشتند. با این وجود ماری آن شرایط متفاوتی نسبت به بقیه داشت زیرا یکی از خواهران او، الیزابت، قبلا به کانادا مهاجرت کرده و اکنون به شهر نیویورک نقل مکان کرده بود. وقتی که کاترین در سال ۱۹۳۰ برای دیدار با خانواده اش به جزیره لوییس بازگشت خواهرش ماری آن را نیز همراه خودش به نیویورک برد تا در آن جا برای خود کاری پیدا کند”.

شواهد نشان می دهد که ماری آن به عنوان پرستار بچه در یک خانواده مرفه با خانه ای بزرگ در حاشیه شهر نیویورک مشغول به کار شده است. اما بعد از بحران “وال استریت” ماری کار خود را از دست می دهد.ماری آن در سال ۱۹۳۴ برای مدت کوتاهی به اسکاتلند بازگشت اما قبل از آن در نیویورک با فردریک ترامپ آشنا شده بود و به زودی به نیویورک بازگشت. آن دو با هم ازدواج کردند و در منطقه اعیان نشین کویینز (Queens) ساکن شدند. ماری آن از آن زمان به طور فعال در کارهای خیریه شرکت می کرد.

قابل ذکر است که سه نفر از بستگان مادری دونالد ترامپ هنوز هم در جزیره لوییس زندگی می کنند از جمله دو تن از آن ها که هنوز هم در خانه پدری ماری آن که بازسازی شده است سکونت دارند. البته این سه نفر همواره از صحبت با رسانه ها خودداری کرده اند. جان اَی مَکلور، یک مشاور محلی و از دوستان این سه نفر، می گوید: “خانواده آن ها را به خوبی می شناسم. آن ها مردم مهربان و محترمی هستند و علاقه ای به شهرت ندارند و مطمعنم که نمی خواهند در مورد رابطه خویشاوندی خود با دونالد ترامپ صحبت کنند”. آقای مکلور همچنین می گوید که ماری آن مک لیود از افراد سرشناس و محترم روستا بوده و هروقت به روستا برمی گشته به کلیسا می رفته است.

مادر دونالد ترامپ در سال ۱۹۴۲ شهروند آمریکا شده و در سال ۲۰۰۰ در سن ۸۸ سالگی درگذشت. به گفته آقای مکلور وی همواره به جزیره لوییس و روستای خود می رفت و به زبان گیلیک (Gaelic) (زبان بومی اسکاتلندی) سخن می گفت.

میراث گیلیک ماری آن مک لیود

با «ماری آن مک لیود»، مادر چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا آشنا شوید
ماری آن ترامپ هر چند وقت یکبار به جزیره لوییس باز می گشت و به زبان بومی گیلیک حرف می زد.

مطالعات بیل لاوسون در مورد اجداد ماری آن مک لیود وی را به شخصی به نام جان روی مک لوید (John Roy MacLeod) می رساند که در زبان بومی گیلیک به او “Iain Ruaidh” می گفتند. این اسم به موهای قرمز وی اشاره داشته است. اجداد پدری ماری آن از منطقه واتیسکر (Vatisker) که در چند کیلومتری شمال روستای تونگ قرار داشت آمده بودند. به نظر می رسد که پدربزرگ او الکساندر روی مک لیود (Alexander Roy MacLeod) در دهه ۱۸۵۰ در حالی که مشغول ماهیگیری بوده در دریا غرق شده است.

خانواده مادری ماری آن خانواده ای معروف به نام اسمیت (Smith) بوده که در سال ۱۸۲۶ از منطقه سوث لوچز (South Lochs) جزیره لوییس کوچ داده شدند. جزیره لوییس از کوچ های اجباری که در قرن های ۱۸ و ۱۹ در مناطقی از اسکاتلند انجام می شد دور مانده بود اما بعد از جنگ واترلو (Battle of Waterloo) در سال ۱۸۱۵ بسیاری از زمین های جزیره که برای چرای گوسفندان مناسب بود از سکنه خالی شدند. در بیشتر موارد خانواده هایی که به اجبار کوچ می کردند در مناطق دیگری از جزیره سکونت داده می شدند.

بر اساس ادعای لاوسون تمام خانواده مادری ماری آن در نتیجه خالی کردن اجباری زمین ها از جاهای دیگر به شهر استورنووی آمده بودند. تحقیقات وی نشان می دهد که یکی دیگر از بستگان مادری او به نام دونالد اسمیت (Donald Smith) نیز در اکتبر ۱۸۶۸ در جریان واژگونی قایقش در یک طوفان دریایی در خارج از واتیسکر غرق شده است. بعد از مرگ دونالد اسمیت، بیوه او همراه با سه فرزندش بی سرپرست شدند که جوان ترین آن ها ماری، مادربزرگ دونالد ترامپ، در آن زمان کمتر از یک سال سن داشت. ماری بعدها با مالکوم مک لیود ازدواج کرد و بعد از تسلط بر مزرعه مادری ماری در تونگ به آن جا نقل مکان کردند.

ماری آن مادر ترامپ کوچکترین دختر در بین ۱۰ فرزند آن ها بود.

تور مسافرتی انتخاباتی

با «ماری آن مک لیود»، مادر چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا آشنا شوید
دونالد ترامپ و خواهرش ماریان (Maryanne) در سفر خود در سال ۲۰۰۸ به روستای تونگ

دونالد ترامپ در سال ۲۰۰۸ از خانه ای که مادرش و بستگان مادری او در آن زندگی کرده بودند دیدن کرد. وی در این سفر گفت که در سن سه یا چهار سالگی نیز جزیره لوییس سفر کرده است اما چیز زیادی از آن زمان به یاد ندارد.

با «ماری آن مک لیود»، مادر چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا آشنا شوید

بنابر ادعای رسانه ها دیدار وی از خانه مادریش در روستای تونگ تنها ۹۷ ثانیه به طول انجامید. در آن زمان ترامپ گفته بود که :” آن موقع خیلی سرم شلوغ بود. من در تمام دنیا مشغول به وجود آوردن شغل هستم و خیلی خیلی مشکل است که وقتی برای بازگشت به اینجا پیدا کنم. اما به نظر می رسد که در زمان مناسبی به این جا رسیده ام زیرا هواپیمای شخصی خودم را داشتم . خوشحالم که به این جا آمدم و به زودی بازخواهم گشت”.

با «ماری آن مک لیود»، مادر چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا آشنا شوید
دونالد ترامپ در کنار نوازنده فلوت در مراسم گشایش زمین گلف بین المللی ترامپ در جولای ۲۰۱۲

دونالد ترامپ در این سفر خواهر بزرگش ماریان ترامپ بَری (Maryanne Trump Barry) که از قضات فدرال آمریکاست و همیشه به بستگان مادری خود در جزیره لوییس سر می زند را همراه خود داشت.

به گفته آقای لاوسون: ” اگر قرار باشد از کسی تشکر شود باید از ماریان تشکر کرد که برای توسعه جزیره لوییس از همه بیشتر تلاش کرده است. دونالد ترامپ از هواپیما پیاده شد و بعد از گرفتن چند عدد عکس دوباره سوار هواپیما شد و رفت”.



.:: ::.
4333
ن : ت : جمعه 22 بهمن 1395 ز : 17:55 | +

برترین ها: فئودور داستایفسکی نویسنده سرشناس روس در نیمه قرن نوزدهم در آثار خود شخصیت هایی را حلاجی می کرد که حتی آدمکشی را زیر لوای مرام و اعتقادات ایدئولوژیک خود موجه می دانستند.

به همین خاطر آثار این نویسنده در تمام سال‌هایی که از آن می گذرد، چه در دوران قدرت گیری حکومت های تمامیت خواه قرن بیستم و چه امروزه که “کارزار علیه ترور” در جریان است، با چالشهای زمانه تناسب دارند.

نویسنده‎ای که ظهور حکومت‌های تمامیت‌خواه را پیش‎بینی کرد

وقتی که فئودور داستایفسکی در داستانهای خود تاثیر افکار و اعتقادات بر زندگی و رفتار افراد را تشریح می کرد به خوبی می دانست که از چه می نویسد.

او که متولد ۱۸۲۱ بود، در سنین بیست و چند سالگی به یک محفل از نویسندگان رادیکال و ساختارشکن در شهر سن پترزبورگ پیوست که تحت تاثیر بینش سوسیالیسم اتوپیایی فرانسوی قرار داشتند.

یک جاسوس پلیس که در این محفل رخنه کرده بود موضوعات بحث این روشنفکران را به مقامات امنیتی روسیه گزارش داد.

روز ۲۲ آوریل ۱۸۴۹ داستایفسکی همراه چند تن دیگر از اعضای این محفل بازداشت و روانه زندان شد. پس از چند ماه بازجویی، این افراد به جرم اقدام برای توزیع تبلیغات خرابکارانه محکوم شده و حکم اعدام برای آنها صادر شد.

بعدا این مجازات به تبعید و اردوگاه کار اجباری تنزل یافت. اما برای نشان دادن قدرت فائقه حکومت تزاری این زندانیان را در برابر جوخه های آتش نمایشی قرار دادند.

در نمایشی که با دقت طراحی شده بود بامداد روز ۲۲ دسامبر ۱۸۴۹ داستایفسکی و سایر زندانیان را به میدان رژه یک پادگان بردند. در آنجا چوبه های اعدام و داربست هایی برپا شده بود و روی آن را با پارچه های سیاه پوشانده بودند. جرایم و مجازات آنها قرائت شد و کشیشی ارتدکس از آنها خواست به خاطر گناهانشان طلب بخشش کنند.

سه نفر از این زندانیان را به چوبه ها بستند تا برای اعدام حاضر شوند. در آخرین لحظات این مراسم اعدام ساختگی طبل های نظامی با صدای بلند به نواختن درآمد و جوخه آتش تفنگ های خود را که به سوی آنها نشانه رفته بود بر زمین گذاشتند.

زندانیان را پس از کاهش مجازات اعدام با قفل و زنجیر به سیبری فرستادند. مجازات داستایفسکی چهار سال کار اجباری و سپس خدمت اجباری در ارتش بود.

نویسنده‎ای که ظهور حکومت‌های تمامیت‌خواه را پیش‎بینی کرد

در سال ۱۸۵۹ تزار جدیدی که بر تخت سلطنت نشست به داستایفسکی اجازه داد از تبعید بازگردد. یک سال بعد او به جمع ادیبان و روشنفکران شهر سن پترزبورگ ملحق شد.

این تجارب بر زندگی و دیدگاههای داستایفسکی عمیقا تاثیر گذاشتند. او هیچگاه از این اعتقاد خود دست برنداشت که جامعه روسیه به تغییرات بنیادی نیاز دارد. او کماکان به این اصل معتقد بود که نظام ارباب و رعیتی حاکم بر کشور عمیقا غیرانسانی و ناعادلانه است و تا آخر عمر خود از اشراف زمیندار متنفر بود.

اما تجربه شخصی او از قرار گرفتن در آستانه مرگ باعث شد که به تاریخ و آن زمانه مشخص از منظر ویژه ای بنگرد. سالها بعد او در جایی گفت:”به خاطر ندارم که در هیچ لحظه دیگری از عمرم به اندازه آن روز خوشحال بوده باشم.”

از آن زمان به بعد دریافت که برخلاف آنچه که در دوران اعتقاد به نظریه های اجتماعی نوآورانه می اندیشید، زندگی انسان لزوما حرکتی از قهقرای پست به سمت یک آینده بهتر نیست. بلکه هر انسانی در هر لحظه و مقطعی از زندگی خود در مرز ابدیت و یا فنا قرار دارد. به خاطر یک چنین باوری بود که داستایفسکی به مرور زمان به ایدئولوژی های پیشرویی که در جوانی به سمت آنها گرایش پیدا کرده بود بی اعتماد شد.

او به خصوص به افکار و ایده هایی که پس از ده سال تبعید و بازگشت به سن پترزبورگ در میان روشنفکران رواج یافته بود به دیده شک می نگریست.

نویسنده‎ای که ظهور حکومت‌های تمامیت‌خواه را پیش‎بینی کرد

نسل جدید روشنفکران روس به شدت شیفته افکار سیاسی و فلسفی رایج در اروپای غربی بودند. مادی گرایی فرانسوی، انسان گرایی (اومانیسم) آلمانی و منفعت گرایی انگلیسی به شیوه خاص روسی با هم ترکیب شده و “نهیلیسم” نام گرفته بود.

در فرهنگ سیاسی مدرن نهیلیسم، پوچ گرایی توصیف می شود اما نهیلیست های روسیه ۱۸۶۰ کاملا متفاوت بودند. آنها به علم و پیشرفت های علمی اعتقاد سرسختانه ای داشتند و برای پیشرفت به سمت بنای یک جامعه بهتر معتقد بودند که دین و تمام سنن و معیارهای اخلاقی کهن را باید نابود کرد.

مخالفت و اعلام جرم داستایفسکی علیه نهیلیسم روسی در کتاب او با عنوان تسخیرشدگان (جن زدگان) به خوبی منعکس شده است.

این کتاب که در سال ۱۸۷۲ چاپ شد به خاطر زبان آمرانه و نصحیت گونه آن مورد انتقاد قرار گرفته ولی بدون تردید او می خواست نشان دهد که افکار مرسوم در میان روشنفکران آن نسل می توانند خطرناک باشند.

داستانی که داستایفسکی در این کتاب نقل می کند در قالب یک طنز سیاه و گزنده، روشنفکران هم دوره خود را به خاطر بازی کردن با ایده های انقلابی بدون آنکه بدانند انقلاب در عمل به چه معنایی است به نقد می کشد.

داستان کتاب را در واقع می توان نسخه ای از حوادث واقعی دانست که در زمانی که داستایفسکی مشغول نگارش کتاب بود اتفاق می افتاد.

فردی به نام سرگئی نچائف، یک معلم سابق مدارس دینی که به تروریسم روی آورده بود، به جرم مشارکت در قتل دانشجویان بازداشت و محکوم می شود. سرگئی نچائف نویسنده بیانیه ای بود که در آن گفته می شد برای پیشبرد و پیروزی انقلاب باید از هر روشی حتی قتل و آدمکشی استفاده کرد.

نویسنده‎ای که ظهور حکومت‌های تمامیت‌خواه را پیش‎بینی کرد

گروهی از دانشجویان سیاست های نچائف را زیر سئوال برده و به همین خاطر می بایست کشته می شدند.

داستایفسکی در داستان تسخیر شدگان استدلال می کند که فراموش کردن موازین اخلاقی و انسانی به خاطر افکار آزادیخواهانه به نوعی تمامیت خواهی و استبداد بدتر از گذشته منجر می شود.

یکی از شخصیت های این کتاب اعتراف می کند: “تحت تاثیر اطلاعات و برداشت های نظری خود چنان گیج شدم که نتیجه گیریهای من درست در تضاد با ایده اولیه ای قرار گرفت که از آنجا شروع کرده بودم. من از آزادی بی حدو مرز شروع کردم و به استبداد مطلق رسیدم.”

آنچه را ۵۰ سال بعد و بر اثر انقلاب بلشویکی در روسیه اتفاق افتاد شاید نتوان با جملاتی بهتر از این توضیح داد. لنین رهبر انقلاب بلشویکی هر چند سرگئی نچائف را به خاطر تکیه بیش از حد به اقدامات خشونت آمیز فردی، مورد انتقاد قرار داده بود ولی در مجموع اعتقاد و آمادگی او برای ارتکاب به هر عمل خلافی در راه انقلاب را می ستود.

اما همانطور که داستایفسکی پیش بینی کرده بود استفاده از روشهای غیرانسانی برای دستیابی به آزادی در عمل اختناق و سرکوبی را به وجود آورد که از بی رحمی های نمایشی حکومت تزاری بسیار شدیدتر و گسترده تر بود.

این اثر داستایفسکی حاوی آموزه هایی است که از مرزهای روسیه بسیار فراتر می روند. در اولین ترجمه انگلیسی این کتاب بر اثر لغزش در ترجمه عنوان “تسخیرشدگان” برای آن انتخاب شد. در حالیکه عنوان اصلی آن در زبان روسی به معنای “اهریمنیان و یا جن زدگان” است. ولی شاید همان ترجمه اول و ناشیانه از عنوان کتاب به مقصود داستایفسکی از نگارش این داستان نزدیک تر بود.

هر چند او گاه شخصیت این روشنفکران انقلابی را با بی رحمی تمام تشریح می کند ولی در حقیقت از نگاه او جن زدگان و یا تسخیرشدگان نه خود این افراد بلکه ایده ها و افکاری است که آنها را به بردگی گرفته است.

نویسنده‎ای که ظهور حکومت‌های تمامیت‌خواه را پیش‎بینی کرد

چند اثر شاخص داستایفسکی

جنایت و مکافات، ۱۸۶۶، ماجراهای زندگی دانشجوی جوانی به نام راسکلنیکوف در میانه قرن نوزدهم در شهر سن پترزبورگ که پس از به قتل رساندن یک نزول خوار عذاب وجدان او را رها نمی کند.

ابله، ۱۸۶۸، حکایت شاهزاده میشکین است که ساده لوحی و شخصیت زودباور او همیشه برای اطرافیانش مصیبت به بار می آورد.

برادران کارامازوف، ۱۸۸۰، یک رمان فلسفی در مورد چهار برادر و پدر زمیندار و فاسدشان که قتل او سئوالاتی در مورد وجود خدا، آزادی اراده آدمیان و اخلاقیات را به پیش می کشد.



.:: ::.
22
ن : ت : جمعه 22 بهمن 1395 ز : 17:54 | +

مجموعه : اخبار حوادث,روزنامه حوادث,حوادث روز

دانش آموز 11 ساله بعد از تجاوز خود را حلق آویز کرد

دانش آموز ۱۱ ساله بعد از تجاوز خود را حلق آویز کرد

دانش آموزی که مورد تجاوز قرار گرفته بود دو هفته بعد خود را از سقف اتاق دار زد و جان خود را از دست داد. تجاوز روی ذهن کودکان تاثیر بسیار بدی دارد.دانش آموز ۱۱ ساله ای در پی یک اقدام هولناک به مرگ خودخواسته تن داد.”اسد خان”، دانش آموز ۱۱ ساله ای است که به دلایل نامشخص خود را به دار آویخت. قربانی چندین هفته بعد از شروع مدرسه دست به این اقدام هولناک زد.

دانش آموز 11 ساله بعد از تجاوز خود را حلق آویز کرد

به گزارش پارس نازطبق اظهارات برخی شاهدین وی در مدرسه مورد اذیت و آزار قرار می گرفته که تحقیقات پلیس Police در این زمینه به سرانجام نرسیده است. مادر وی در جلسه دادگاه روز گذشته اذعان داشته است حجم زیاد تکالیف پسرش منجر به تعجبش شده بود که وقتی از وی در این مورد سوال کرده اسدخان در پاسخ گفته است تکالیف شاگردان دیگر را در ازای دریافت پول انجام می دهد،

اما در این میان اظهاراتی پیرامون اذیت و آزار این نوجوان وجود دارد که دادگاه دو نفر از دوستان قربانی را برای ارائه پاره ای از توضیحات احضار کرده است.مادر اسدخان جسد بی جان پسرش را در اتاق خواب پیدا کرد که با چشمانی اشکبار امید داشت پزشکان بتوانند وی را احیا کنند که متاسفانه این عمل موفقیت آمیز نبود. جسد قربانی ۲۸ سپتامبر در برادفورد در اتاق خوابش پیدا شد.

بر اساس گزارش پزشکی قانونی، این نوجوان دو هفته قبل از مرگش مورد اذیت و آزار قرار گرفته بود. دو تن از دوستان قربانی آزار و اذیت این نوجوان را تایید کرده اند.بر اساس اظهارات یک منبع آگاه، قربانی در مورد این آزار و اذیت با معلم خود نیز صحبت کرده بود، اما جای بسی تعجب است که در این خصوص هیچ اقدام خاصی صورت نگرفته است.

دوستان وی مدعی شده اند قربانی قبل از مرگش در زمین بازی مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، اما پلیس با بررسی دوربین های مدار بسته به شواهدی دال بر این ادعا دست پیدا نکرد.

منبع: پارس ناز


.:: ::.
32445
ن : ت : جمعه 22 بهمن 1395 ز : 17:53 | +

هفته نامه کرگدن – روناک حسینی: چند روایت از زندگی عجیب و غریب نویسندگانی که آثار مهمی خلق کرده اند، با این حال شاید کسی نداند آنها در برهه ای از زندگی خود آواره و کولی وار می زیسته اند.

اغلب روی دیگرش را دیده ایم؛ آدم هایی با لباس های مندرس در خیابان ها که تا شب پرسه می زنند و دست آخر روی تکه ای مقوا، کنار خیابان جای خواب پهن می کنند. در تاریخ ادبیات نویسندگان مشهوری در این دنیا زندگی کرده اند که گاه خودخواسته از زندگی معمول بریده اندو آوارگی در پیش گرفته اند؛ خانه به دوشانی که شعر می گفتند، قصه می نوشتند و مردم را از پس عادت های هر روزه، دوباره به انسانیت دعوت می کردند؛ انسانیتی که به زعم آنها مدت ها پیش مرده بود.

لئو تالستوی؛ زمستان و پیرمرد

فکر می کند آیا کار درستی کرده که در این سن و سال، آوارگی را به خانه گرم و رختخواب نرمش ترجیح داده است؟ پیرمرد ردای کهنه ای را به دور خودش می پیچد، روی تخت چوبی با تشکی پوسیده در گوشه کلبه مامور قطار دراز می کشد. سرما کشنده است و او که در نهمین دهه عمرش به سر می برد، توان تحمل سوز زمهریر زمستان های روسیه را ندارد.

نویسندگان آس و پاس

لئو تالستوی، یکی از بزرگ ترین نویسندگان روسیه تزاری و البته سالیان سال بعد از آن، در آخرین روزهای عمرش، شبانه از خانه می گریزد و بدون اطلاع همسرش به کلبه فقیرانه کارگری پناه می برد. تالستوی فرزند یکی از ملاکان بزرگ روسیه بود و صاحب زمین و کارگر که در میانسالی تصمیم می گیرد روال زندگی اش را تغییر دهد، آنچه دارد میان فقرا تقسیم کند و خودش دیگر نه مثل یک اشراف زاده که مانند مردم تنگدست زندگی کند. این ماجرا سبب ساز اختلافات او با همسر و تعدادی از فرزندانش می شود و همین مسئله او را روز به روز از خانواده دورتر و منزوی تر می کند.

همان زمان عده ای گمان می کردند تالستوی نازپرورده، دیوانه شده یا خوشی زیر دلش زده است که شیوه زندگی اش را تغییر داده و همچون کارگرانش زندگی می کند، اما خود تالستوی گویا از شیوه ای که بر می گزیند راضی بوده است. او در کتاب خاطراتش می نویسد: «من از شیوه زندگی طبقه خودم دست شستم، زیرا دریافتم که این زندگی نیست؛ بلکه شبه زندگی است.

دریافتم شرایط و وفوری که ما در آن زندگی می کنیم، ما را از امکان درک زندگی محروم می کند و برای درک زندگی باید زندگی مردم ساده و زحمتکش را دریابیم که زندگی را می سازند. باید معنایی را دریابیم که آنان به زندگی می دهند… نه زندگی ما انگلان زندگی.» تالستوی به همان شیوه پیش می رود تا دیگر آن هم آرامش نمی کند و خانه را به مقصد بی مقصدی ترک می کند.

جرج اورول؛ دل تان برای خودتان خواهد سوخت

در میان نویسندگان، تالستوی تنها کسی نبود که زندگی آرام را ترک کرد و دست به تجربه های تازه زد. اریک آرتور بلر در همان دوران، با اختلاف ده، بیست سال، به قصد تجربه و البته در دوره ای به خاطر فشار فقر، چند سالی را در خیابان های پاریس و لندن، میان خانه به دوشان گذراند. او از تجربیات زندگی در خیابان ها کتابی نوشت و این کتاب را ظاهرا از شرم خانواده مرفهش با نام مستعار جرج اورول به چاپ رساند و البته همین نام هم رویش ماند.

نویسندگان آس و پاس

ما ارول را بیشتر به خاطر کتاب های «قلعه حیوانات» و «۱۹۸۴» می شناسیم؛ اما کمتر در مورد سال های آوارگی و به قول خودش آس و پاسی او چیزی شنیده ایم. اورول روی دلهره آور زندگی خیابانی را چنین تعریف می کند: «کشف می کنید که گرسنه بودن یعنی چه. هر جا که می روید توده های عظیم و بی حساب غذا به شما توهین می کنند. خوک های مرده درسته، سبدهای نان داغ، قالب های زرد بهترین کره ها، نوارهای سوسیس، کوهی از سیب زمینی… با دیدن این همه غذا دل تان برای خودتان می سوزد.»

با این وصف هر کسی باشد ترجیح می دهد همان زندگی انگلانه به تعبیر تالستوی را برگزیند، با شکم سیر روی تشکی نرم دراز بکشد و خیال ببافد و دغدغه ای برای وعده بعد نداشته باشد و خیالش هم از بابت جای خواب، تخت، فشار گرسنگی آن هم در روزهای متوالی، بخشی مهم از تجربه خیابان خوابی اورول است. اورول ملال را بخش جدایی ناپذیر فقر و خانه به دوشی می داند؛ زمان هایی که گرسنگی اجازه نمی دهد آدمیزاد سر خودش را با چیزی گرم کند و نصف روز را گوشه ای ثابت سر می کند و به تعبیر اورول حسی شبیه «اسکلت جوان در شعر گل های رنج بودلر» به آدم دست می دهد.

چارلز بوکوفسکی و شل سیلوور استاین؛ سقراطی زیستن

این زندگی روی دیگری هم دارد که عده ای از روشنفکران و نویسندگان برگزیدند و آن هم گونه ای بی قید زیستن است شبیه آنچه ظاهرا سقراط در پیش گرفته بود و پیروان بی واسطه او هم آن را به عنوان شیوه زندگی انتخاب کرده بودند. این شیوه زندگی را اگر بنا باشد خلاصه کنیم، همان رد و تحقیر وسایل راحتی و آسایش است و قطع روابط اجتماعی؛ در پیش گرفتن زندگی بدوی و خرده گیری از مردمان روزمره.

نویسندگان آس و پاس

ظاهرا خود سقراط زندگی ساده و بی پیرایه ای را انتخاب کرده بود اما شاگردانش نوعی نگاه اغراق شده به این شیوه را برگزیدند و این راه و روش را به حد اعلایش رساندند. از میان نام های آشنایی که به این شیوه البته به سبک مدرنش روزگار گذراندند. چارلز بوکوفسکی، شاعر و داستان نویس آمریکایی است که هزاران شعر و صدها داستان کوتاه و چند رمان دارد که می گویند بیشتر تحت تاثیر محل زندگی اش شهر لس آنجلس است.

بوکوفسکی در آلمان به دنیا آمد اما در کودکی مادرش او را به آمریکا پیش خانواده پدرش می برد. او مدتی در اداره پست به کارمندی می گذراند اما بعد تصمیم می گیرد زندگی اش را وقف نوشتن کند، حتی اگر سرنوشتش آوارگی و خانه به دوشی باشد.

او سال ها در آمریکا سرگردان می شود، کارهای موقت برای گذران زندگی انجام می دهد و گرسنگی می کشد و آوارگی. بوکوفسکی تصمیمش برای رها کردن کار را این طور بیان می کند: «من دوتا انتخاب دارم… در اداره پست بمونم و احمق بشم… یا بیرون از اینجا باشم و وانمود کنم که نویسنده ام و گرسنه باشم. من تصمیم گرفتم که گرسنه باشم.»

بوکوفسکی بعدها که موفق می شود از محل نویسندگی و شاعری وضعی به هم بزند و پولی به دست بیاورد، باز هم به همان شیوه قبل ادامه می دهد؛ زندگی بدون تجمل و به قاعده دوران خانه به دوشی. اما تاج این گونه زندگی را ظاهرا باید بر سر شل سیلور استایی گذاشت. عمو شلبی داستان های کودکانه، مدتی را از سر نداری در استادیوم های ورزشی هات داگ می فروخت و تجربه اش از زندگی به آن شیوه به تعبیر خودش این است که فهمید خودش خردل دوست دارد و مردم هم دوست دارند و نان را اول برای شان بخار بدهد تا کمی داغ شود.

او بعدها به خاطر همکاری با نشریه های معروف، کارتون هایش و همین طور نوشتن کتاب های مختلف و پرطرفدار میلیونر شد اما هرگز ماشین نخرید. شل دلیل انتخاب این شیوه را اجتناب از حس مالکیت می دانست. او در مصاحبه با مجله پابلیشرز ویکلی عادت زندگی اش را این طور توضیح می دهد: «من آزادم که هر جا را ترک کنم و هر جا دلم می خواهد بروم. من معتقدم همه باید همین طور زندگی کنند. به هیچ چیز و هیچ کس وابسته نباشید.»

این آزادی از رنگ تعلق در زندگی شل سیلور استاین به گونه ای بود که حتی حاضر نبود برای مدتی طولانی در خانه ای بماند و به تنهایی از این خانه به آن خانه می رفت و زندگی پرتجمل و مرفه را نقد می کرد. او معتقد بود اگر به شیوه خود زندگی کنی و بفهمی چه چیزهای جالبی در زندگی وجود دارد، دیوانه می شوی.

لویی فردینان سلین؛ تبعید و بی خانمانی

روی دیگر این گونه زندگی را نویسنده فرانسوی، لویی فردینان دتوش یا سلین تجربه کرد. او پزشکی بود که از درمان بیماران چندان بختی نصیبش نشد و در خلال جنگ جهانی دوم به طرفداری از آلمان نازی متهم شد و ناچار از فرانسه فرار کرد و به آلمان رفت و بعد از آن به دانمارک. وقتی به دانمارک می رسد، خود را فقیرتر از چیزی می بیند که می پنداشت و بعد از گذران یک سال زندان در کپنهاک، در کلبه ای به تنهایی با فقر و سرما زندگی می کند. او در تبعید به سر می برد، ده ها کیلو وزن کم می کند، دندان هایش می ریزید، اما همه این رنج ها را با نوشتن بر خود هموار می کند.

نویسندگان آس و پاس

در همان دوره تبعید سه کتاب می نویسد که البته در دوران حیاتش چندان مورد استقبال قرار نمی گیرند. او عادت داشت در کتاب ها و حتی در مصاحبه های مطبوعاتی اش جامعه را نقد کند و انسانیت به فنا رفته را ملامت.

تلخ اندیشی او و فضای داستان هایش در زمان خود او از نظر عده ای موهن و ناخوشایند بود اما بعد از مرگش، استقبال از کتاب هایش بیشتر می شود. ظاهرا تنها کتابی از سلین که در دوره حیاتش از آن استقبال شد، رمان «سفر به انتهای شب» بود که همان هم شائبه طرفداری از آلمان نازی را به وجود آورد و سبب ساز روزگار آوارگی و تنهایی او شد؛ اما این سبک و سیاق زندگی چیزی نیست که فقط نویسندگانی خارج از مرزهای ایران آن را تجربه کرده باشند.

چند سال پیش، بدن بی جان محمود گلابدره ای، نویسنده و از دوستان جلال آل احمد، در حالی پیدا شد که در خانه ای بی وسایل تنها بر تشکی افتاده بود. گلابدره ای ده سال در آمریکا در میان بی خانمان ها زندگی کرد و خاطراتش را با نام «ده سال هوم لسی در آمریکا» مدر کتابی نوشت. البته ظاهرا تنها توانست هشت ماه از این تجربه را بنویسد و اوضاع مالی اجازه نداد باقی تجربیاتش را در قالب کتاب منتشر کند.

وقتی در اوایل دهه هشتاد به ایران بازگشت، مدتی را در غاری در کوه های البرز مرکزی گذراند و درخواست های کمکش از متولیان فرهنگی، نتیجه ای در پی نداشت. سال ۸۶ به وزیر مسکن نامه نوشت و از او درخواست کمک کرد و برایش گفت ماهانه تنها نود هزار تومان درآمد دارد. دست آخر توانست با تتمه حسابش خانه ای در میگون، حوالی تهران اجاره کند و از آنجا که خانه اش گازکشی نداشت، دو بار آتش گرفت و در همین آتش سوزی ها رمانی که او سی سال را صرف نوشتنش کرده بود، سوخت و خاکستر شد.

او سراسر آمریکا را با پای پیاده طی کرد و در میان بی خانمان ها روزگار گذراند. با نویسندگان آمریکایی معاشرت کرد و مدتی مهمان یکی از آنها بود. سه ماه در خانه کن کیسی نویسنده رمان «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» گذراند و دو ماه مهمان پل مایر بود و با وینستون گروم نویسنده «فارست گامپ» همنشین.

کرت کوبین؛ رنج بی پایان شهرت

البته گاهی هم در پیش گرفتن زندگی بی خانمان ها یک طغیان نسبت به وضع موجود است. روشی که کرت کوبین، موسیقیدان و شاعر آمریکایی و بنیان گذار گروه گرانج نیروانا انتخاب کرد. او سال ۱۹۸۵ گروه را تشکیل داد و آنقدر محبوب بود که او را «صدای نسل اش» لقب داده بودند. او وضع مالی خوبی داشت، اما به گفته مایک آزارد نویسنده کتاب «همان طور که هستی بیا: داستان نیروانا»، شاید برای تجارتی که وارد آن شده بود کمی بیش از حد نازنین و حساس بود.

نویسندگان آس و پاس

او عادات و چارچوب های اجتماعی را به سخره می گرفت و دست آخر به خاطر خشم از ویدئویی که تعدادی از هوادارانش از صحنه تجاوزشان منتشر کرده بودند؛ هر چه در خانه داشت می شکند و از بین می برد. او روز پیش از مرگش در حالی دیده شده بود که بشقاب غذایش را که تام شده بود، لیس می زد و صاحب رستورانی که کوبین آخرین بار در آنجا دیده شده، گفته بود وقتی می خواسته پول غذایش را حساب کند فهمیده کارت اعتباری اش مسدود است.

او سرانجام در حالی پیدا می شود که با یک اسلحه ساچمه زنی صورتش را نابود کرده و بدن بی جانش در گوشه ای در خیابان افتاده بود. بنا بر مصاحبه هایی که از او منتشر شده، همیشه می گفت که «مشهور» شدن آخرین چیزی است که می خواسته باشد و انگار همین اخلاقیات موجب می شود زندگی اش در خیابان به آخر برسد. ظاهرا خیابان سرنوشتی بوده است برای آدم هایی که چیزی در زندگی شهری دلبسته شان نمی کرده است؛ نویسندگان آواره.


.:: ::.
سایت تفریحی و سرگرمی فان نت
ن : ت : پنج شنبه 21 بهمن 1395 ز : 23:25 | +

آموزش عوض کردن تصویر مخاطب در اندروید

تصویر مخاطب در اندروید را می توان به سادگی تغییر داد. قرار دادن تصویر برای مخاطبین می تواند بسیار جذاب باشد.می دانید چه چیزی کسل کننده است؟ تصویر پیش فرض موبایل برای شماره های افراد مورد علاقه شما. آن ها افراد خاصی در زندگی شما هستند. بهترین دوستان، همسر یا فرزندان.

استحقاق این افراد بیشتر از حرف اول نامشان در لیست تماس های موبایل شماست. اصلاح این مسئله بر عهده خود شماست. نگران نشوید ما اینجا هستیم تا به شما در این مورد کمک کنیم.قبل از شروع باید بگویم که این پروسه در گوشی های مختلف فرق می کند.سامسونگ، ال جی، هوآوی و غیره..

این روش بسته به مدل گوشی که استفاده می کنید متفاوت است. اما خیلی راحت می توان در گوشی های مختلف این روش را تشخیص داد چون سیستم شماره گیری در مدل های مختلف تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند.

بسیار خب. آماده اید؟ بیایید با هم شروع کنیم.

اولین کاری که باید انجام دهید این است که لیست شماره ها را باز کنید و شماره ای که می خواهید تصویر آن را تغییر دهید انتخاب کنید.

آموزش عوض کردن تصویر مخاطب در اندروید

این قسمت ممکن است در گوشی های مختلف متفاوت باشد. در بیشتر تلفن ها وقتی روی تصویر پیش فرض می زنید کانتکت کارد (contact card) باز می شود. یک استثناء وجود دارد و آن هم لیست علاقه مندی ها (Favorites list) در گوشی های اندروید استوک و سامسونگ است:

اگر روی تصویر ضربه بزنید تماس گرفته می شود. پس باید در گوشی های سامسونگ روی حرف (i) که در تصویر زیر نشان داده شده است ضربه بزنید. و در گوشی های اندروید استوک روی گزینه (سه نقطه) ضربه بزنید. البته این کارها در لیست کامل تماس ها نیاز نیست. فقط کافی است روی تصویر ضربه بزنید.

سایت تفریحی و سرگرمی فان نت



:: برچسب‌ها: سایت تفریحی و سرگرمی فان نت, فان نت, پرتال فان نت,
.:: ::.
پرتال فان نت
ن : ت : پنج شنبه 21 بهمن 1395 ز : 22:37 | +

بررسی دلیل کوچک بودن گیاهان خانگی

بررسی دلیل کوچک بودن گیاهان خانگی

گیاهانی که در خانه نگهداری می شوند معمولا اندازه کوچکی دارند. اما آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا ابعاد آن ها انقدر کوچک است؟دانشمندان بر اساس مطالعات جدید خود متوجه شدند چرا بذر گیاهان شهری و خانگی باعث می‌شود محصول نهایی نسبت به هم‌نوعان آنها که در جنگل و فضاهای طبیعی می‌روید، اندازه کوچک‌تری داشته باشد.

از مدت‌ها قبل این نظریه مطرح شده بود که یک گیاه واحد در محیط شهری و شرایط آپارتمانی با اندازه کوچک‌تر رشد می‌کند و در مقابل همین گیاه در جنگل، اندازه بزرگتری دارد. برای نخستین بار علت این اتفاق مشخص شد.بررسی‌های جدید نشان داد زمانی که گیاه در محیط‌های کوچک آپارتمانی یا شهری می‌روید، به دلیل شرایط زیستی، عملکرد دانه تغییر می‌کند و باعث می‌شود اندازه گیاه کوچک‌تر شود.

بررسی دلیل کوچک بودن گیاهان خانگی

به گزارش پارس نازمحققان اسپانیایی که نتایج حاصل از بررسی‌های خود را در آخرین شماره از نشریه بین‌المللی «زیست گیاهی» به انتشار رساندند، برای نخستین بار صفاتی را که باعث می‌شود اندازه یک گیاه در شرایط مختلف تغییر کند را بازگو کردند.با مقایسه عوامل مختلف از جمله تراکم زیست‌-توده‌ای، اندازه بزرگ و نحوه فتوسنتز،

دانشمندان متوجه شدند بین نوع اهلی و وحشی یک گیاه واحد، تفاوت‌های فراوان وجود دارد و همین مسئله تغییر در نحوه رویش آنها را باعث می‌شود.برای نخستین بار به صورت علمی مشخص شد گیاهان اهلی کمتر از برگ‌های خود برای جذب انرژی استفاده می‌کنند و نسبت به گیاهان وحشی و جنگلی تمرکز بیشتر بر ساقه‌ها دارند؛ این فرآیند در گیاهان وحشی کاملا متفاوت دنبال می‌شود.

منبع: پارس ناز


.:: ::.
پرتال فان نت
ن : ت : پنج شنبه 21 بهمن 1395 ز : 22:37 | +

بررسی دلیل کوچک بودن گیاهان خانگی

بررسی دلیل کوچک بودن گیاهان خانگی

گیاهانی که در خانه نگهداری می شوند معمولا اندازه کوچکی دارند. اما آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا ابعاد آن ها انقدر کوچک است؟دانشمندان بر اساس مطالعات جدید خود متوجه شدند چرا بذر گیاهان شهری و خانگی باعث می‌شود محصول نهایی نسبت به هم‌نوعان آنها که در جنگل و فضاهای طبیعی می‌روید، اندازه کوچک‌تری داشته باشد.

از مدت‌ها قبل این نظریه مطرح شده بود که یک گیاه واحد در محیط شهری و شرایط آپارتمانی با اندازه کوچک‌تر رشد می‌کند و در مقابل همین گیاه در جنگل، اندازه بزرگتری دارد. برای نخستین بار علت این اتفاق مشخص شد.بررسی‌های جدید نشان داد زمانی که گیاه در محیط‌های کوچک آپارتمانی یا شهری می‌روید، به دلیل شرایط زیستی، عملکرد دانه تغییر می‌کند و باعث می‌شود اندازه گیاه کوچک‌تر شود.

بررسی دلیل کوچک بودن گیاهان خانگی

به گزارش پارس نازمحققان اسپانیایی که نتایج حاصل از بررسی‌های خود را در آخرین شماره از نشریه بین‌المللی «زیست گیاهی» به انتشار رساندند، برای نخستین بار صفاتی را که باعث می‌شود اندازه یک گیاه در شرایط مختلف تغییر کند را بازگو کردند.با مقایسه عوامل مختلف از جمله تراکم زیست‌-توده‌ای، اندازه بزرگ و نحوه فتوسنتز،

دانشمندان متوجه شدند بین نوع اهلی و وحشی یک گیاه واحد، تفاوت‌های فراوان وجود دارد و همین مسئله تغییر در نحوه رویش آنها را باعث می‌شود.برای نخستین بار به صورت علمی مشخص شد گیاهان اهلی کمتر از برگ‌های خود برای جذب انرژی استفاده می‌کنند و نسبت به گیاهان وحشی و جنگلی تمرکز بیشتر بر ساقه‌ها دارند؛ این فرآیند در گیاهان وحشی کاملا متفاوت دنبال می‌شود.

منبع: پارس ناز


.:: ::.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 42 صفحه بعد


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به ماه مي باشد.